نقاشی های زیبا و رومانتیک......
"نقاشی های فوق العاده زیباورمانتیک"





گونه هایت را برای دست هایم می خواهم
پیشانی ات را برای لب هایم
خودت را برای زندگی ام
می بینی ؟
برای خودم هیچ نمی خواهم ؟!
.
.
.
خیال تو می ارزد به داشتنِ همه !
.
.
عشق یعنی آنجا که دهانها جسارت گفتن ندارند قلب ها می زنند زیر آواز !
.
.
تسبیحی بافته ام
نه از سنگ
نه از چوب
نه از مروارید
بلور اشکهایم را به نخ کشیده ام تا برای شادمانیت دعا کنم !
.
.
اتفاقِ عشق بینِ من و توست ، نگران نباش ! هیچ اتفاقی اتفاقی نیست …
.
.
گفتم برایت میمیرم
تو خندیدی ولی من ، از همان روز تا کنون دیگر برای خودم زندگی نکردم …
.
.
وقتی سردم میشود کافیست حریر نازک خیالت را دور تا دور خودم بپیچم ؛ تا ابد گرم گرمم …
.
.
من از چشمان “تو” چیزی نمی خواهم به جز گاهی نگاهی …
.
.
پیش از تو همه را با معیارهایم می سنجیدم !
بعد از تو همه را با تو می سنجم حتی معیارهایم را …
.
.
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ !
.
.
تو برایم چون منشوری … در سفیدی خیالم بیا و خیالم را تجزیه کن ؛ رنگین کمان نگاهت خواهم شد !
.
.
چه با قاطعیت حکم میدهی که “حواست رو جمع کن” و من میمانم که چطور جمعش کنم وقتی تمامش پیش توست !
.
.
دلم میخواد فریاد بزنم بگم : من مترسک خاطرات تو نیستم ، درست مثل دیوانه ای که اصرار دارد بگوید : من دیوانه نیستم !
راستی ! گفته بودم ؟ “من دیوانه نیستم”
.
.
آغوش گرمم باش ؛ بگذار فراموش کنم لحظه هایی را که در سرمای بی کسی لرزیدم !
.
.
مرا حبس کن در آغوشت ؛ من برای حصار بازوان تو مجرم ترین زندانی ام !
.
.
بی خیالت که میشوم ، در کوچه های علی چپ دنبال دلم می گردم !
.
.
گرمایی بوده ام همیشه اما بین خودمان بماند ، سرمایی میشوم وقتی پای آغوش تو در میان باشد !
.
.
با فنجانی قهوه هم میتوان مست شد اگر کسی که باید باشد باشد !
.
.
ﮐﺎﺵ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎﺭﻭ ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳﻤﺘﻮ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﻦ !
فرستنده : دلارام
.
.
خواستم هرچه را که بوی تو میداد بسوزانم ؛ جانم آتش گرفت !
.
.
می ترسم کسی نه خودت را ، که دوست داشتنت را از من بگیرد !
.
.
مهم نیست چقدر طول بکشد ، مهم این است که عشق واقعی همیشه ارزش انتظار را دارد !
.
.
عشق مثل پرواز است ، بالا رفتنش جسارت می خواهد ، بالا ماندنش لیاقت !
.
.
قندان خانه را پُر کردم از حرفهایت
تو که می دانی من چای را تلخ دوست ندارم
هوس فنجانی دیگر کرده ام ؛ کمی بیشتر بمان !
.
.
در خواب هم راحتم نمی گذاری ، بی خبر می آیی ، صدایم می کنی … تا چشم باز میکنم ، باز نیستی !
.
.
دستم را بگیر و مرا به دور دست هایی ببر که در دسترس هیچ دستی نباشم …
فرستنده : آتنا
.
.
من و تو یه عکس ۲نفره به این دنیا بدهکاریم !

گوش تا گوشه ی صحرا تو بخواب و نهراس
شیرها خاطرشان هست که آهوی منی . . .
.
.
.
میان ماندن و نماندن تنها یک حرف ساده بود
از قول من به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد . . .
.
.
همه گفتند:
بخشش از بزرگان است
من بخشیدم و هیچ کس نگفت
چقدر بزرگ شدى
همه گفتند:
بلد نبودى حقت را بگیرى . . .

مشترک گرامی !
تاریخ شارژ ارادت ما به شما تا وقتی نفس باقی است اعتباردارد !
” همراه آخر “
.
.
.
هـمه در دنیـا کـسی را دارنــد،بــرای خودشــان
“خــُسـرو” و “شیـــرین” . . . “لیـلی” و “مـَجنــون”
“رامیـن” و “ویـس” . . . “پیــرمــَرد” و “پیرزَن”
“تــو” و “اون” . . .
“مــَن” و “تــَنهـآیی . . .”
.
.
.
قرعه کشی تمام شد
تو به اسم دیگری درآمدی
تقدیر جای خود
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی . . .
.
.
.
آب رسانا نیست
وگرنه زیر باران
به تو رسیده بودم . . .
.
.
.
از تـــــمام دنیـــــــــا
شانــه ای مــی خواهـم برای ســـرم ،
و ســــری بـــــــرای شــــــــــانــ ـــه ام !
کســی خستــــه نیسـتـــ از این بالــش هــای پَـــری ؟!